به نام خداوند جان و خرد
وقتی قرار شد درباره خانم میرهادی استاد بزرگ در تعلیم و تربیت فرزندان ایران صحبت کنم، با خودم گفتم حتما در این زمینه سخنرانان به تفصیل صحبت خواهند کرد. لذا لازم دیدم از نگاه خودم به بعد دیگری از بینش او اشاره کنم. عنوان «خانم میرهادی معلم ارزشها» را برگزیدم. زیرا هرآنچه که در زندگی پربار او در تعلیم و تربیت بگوییم همه نشات گرفته از این نوع نگاه او به زندگی است.
جهان امروز گرفتار بحران ارزشهاست. نسل کشی، تخریب زیرساختهای کشورها، درگیریهای قومی و مذهبی، پول پرستی و ثروت اندوزی با هر وسیله و ابزاری، حذف انسان و جایگزین کردن آن با رباتها، نابودی محیط زیست و به خطر انداختن زندگی نسلهای آینده به بهانههای واهی منافع ملی از یک سو، ناآگاهی و بی اعتنایی توده مردم به سرنوشت و آینده خود. عدم چاره جویی و یافتن راه حل مسائل و مشکلاتشان با رویکردی دوباره به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی گذشتگان خود و اندیشیدن به این که با این نوع زندگی به کجا میرویم، از سوی دیگر، من را به بازگفتن و برشمردن نکاتی از خصایل خانم میرهادی و اهمیت خاصی که برای ارزشهای اخلاقی و انسانی قائل بود، توجه داد.
1- سلوک و مدارا
2- مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی
3- پرهیز از تجمل گرایی و مصرف زدگی
4- پای بندی به اصول فکری خود
5- صلح مداری
6- عشق و مهرورزی
1- سلوک و مدارا
خانم میرهادی رفتار خود را برپایه سلوک و مدارا قرار داده بود. همین امر موجب شده بود تا در کار جمعی موفق باشد و با خلق و خوی مدارا شنونده خوبی برای شنیدن حرفها و نظرات دیگران باشد. این شیوه رفتاری برای دیگران نیز زمینهای را فراهم میساخت تا بتوانند نظر خود را بیان کنند و در نتیجه بستر گفتمان و بحث را برای تصمیم گیری درست مهیا میکرد.
2- مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی
مسئولیت پذیری و انضباط یکی دیگر از ارزشهای عملی خانم میرهادی بود. اعتقاد او برای داشتن جامعهای انسان مدار و با اخلاق، آموزش مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی به نسلی بود که قرار است برای آینده ایران در هر سمت و شغلی که هستند مفید واقع شوند. او نظم را نه در معنای آمرانه آن و در یک فضای سختگیرانه، بلکه در برنامه ریزی مشارکتی و عمل جمعی برای پیشبرد کارها لازم میدانست. در مدرسه فرهاد تجربه این شیوه تربیتی را اینطور تعریف میکند: «در مدرسه فرهاد ما میخواستیم بچهها مستقل باشند و خودشان تصمیم بگیرند، همکاری و همیاری داشته باشند، مسئولیت بپذیرند و نسبت به هم احساس مسئولیت کنند، رقیب هم نباشند، دنیا و مسائل آن را بشناسند و درباره هر موضوع با آگاهی و شناخت لازم تصمیم بگیرند.» و باز هم در کتاب «در جستجوی انسان وارسته امروز» میگوید:
«تلاش کردیم تا احساس مسئولیت و عطوفت و مهر انسانی را در بچههای مدرسه پرورش دهیم و همین طور هم شد. یعنی وقتی بعضی از آنان به دیدن من میآیند و هرکدام دارای تخصص و شغلی هستند میبینم که در انتخاب شغل به دنبال منافع شخصی نرفتند و مسئولیت اجتماعی خود را هم در نظر داشتند. و این یعنی آموزش و پرورش درست.»
خانم میرهادی مسئولیت پذیری را یکی از ارزشهای انسانی اجتماعی میدانست که اگر کودکان با آن آشنا و بزرگ شدند هنگامی که وارد اجتماع میشوند و در جایگاه شغلی خود قرار میگیرند میتوانند آرامش و اطمینان خاطر را در جامعه جاری کنند. خانم میرهادی تا پایان عمر با احساس مسئولیت و تعهدی که به خود داده بود بار سنگین حفظ و اشاعه ارزشهای اخلاقی و انسانی را به دوش کشید و خود الگوی این ارزشها بود.
3-پرهیز از تجمل گرایی و مصرف زدگی
ساده زیستن و پرهیز از تجمل گرایی و مصرفی بودن معیار دیگری از این معلم ارزشها در زندگی شخصی او بود. او هیچگاه جذب ظواهر زندگی نشد. توصیههای او برای خانوادهها حاکی از نگاه عمیق او به تربیت درست فرزندانشان در دوری جستن از تبلیغات و ظاهر فریبنده زندگی غربی بود. ضمن این که همیشه میگفت از پیشرفتهای علمی آنها باید بیاموزیم. در هر کجای این جهان نکات بسیار جالبی در فرهنگ آنها هست که باید با آن آشنا شویم.
4- پای بندی به اصول فکری خود
خانم میرهادی در پای بندی به اصول فکری و شیوه تربیتی خود و آنچه را که درست میدانست استوار بود و آگاهانه از آنها دفاع میکرد.
در کتاب مادر و پنجاه سال زندگی در ایران میگوید:
«تعلیم و تربیت سراسر ظرایف است. همهاش لحظههای ظریف است. کسی که کار تربیتی میکند نمیتواند نقش بازی کند. آدم باید با صداقت برخورد کند تا بتواند اثرگذار باشد. خانم میرهادی تئوریهای تربیتی را با تجربه آمیخته بود. او میگفت تئوریها حاصل جمع تجربهها هستند. یعنی تئوری را باید عمل کرد. در عمل و تجربه کردن درستی آموختهها ثابت میشود. ارزشها را نمیشود با حرف منتقل کرد. ارزشها را وقتی بچهها باور میکنند که در عملکرد بزرگترهایشان ببینند. مثلا شما نمیتوانید دموکراسی را تایید کنید ولی مستبد باشید. هیچکس حرفتان را باور نمیکند.»
5-صلح مداری
از دیگر ارزشهای فکری و اخلاقی خانم میرهادی با تجربههای تلخی که از خرابیهای جنگ جهانی دوم در روح و جان او نشسته بود تاکید بر آموزش و گسترش فرهنگ صلح بود. قبول تفاوتها و پذیرش دیگران از هر نژاد و دین و زبان و تعامل با جهان همواره در بینش صلح مدار خانم میرهادی نمایان بود. او از پایه گذاران شورای گسترش فرهنگ صلح برای کودکان بود و رشد همه جانبه کودکان را در بستر صلح و آرامش امکان پذیر میدید. هنگامی که بیانیه 18 فصلی شورای گسترش فرهنگ صلح برای کودکان با بهره گیری از نظرات خانم میرهادی تهیه میشد. فصل پانزده بیانیه به صلح اختصاص یافت که میگوید:
- همراه با کودکانمان برای پیشبرد صلح جهانی تلاش کنیم.
- برای دست یابی به صلح جهانی با فرهنگ ملتهای دیگر آشنا شویم.
- عشق به انسانها را پایه و اساس زندگی خود قرار دهیم
- یاد بگیریم که راه نجات انسانها فقط در سایه صلح و همزیستی است.
6-عشق و مهرورزی
تعریف عشق از زبان خانم میرهادی:
«عشق به انسان انرژی میدهد، شجاعت میدهد و در نهایت مشکلات و سختیها را ناچیز جلوه میدهد.»
او از زبان مادرمیگوید: باید عشق بزرگ را بشناسید آنوقت خیلی تغییر خواهید کرد. مادرم از عشق تصور یک شعله فروزان مداوم را در وجود انسان داشت. شعلهای که گرما و حرکتش دائمی است. تمامی ندارد و در هر لحظه از آدمی چیز بهتری میسازد. تاثیر این آموزش مادر در خانم میرهادی عشق و مهرورزی را نهادینه کرد. عشق به کودکان، عشق به انسان، عشق به ایران و باور به غنای فرهنگی آن، عشق به کار و خدمت به جامعه که تا آخر عمر پربارش ادامه داشت.
در پایان به یاد خانم میرهادی این معلم عشق و ارزشهای والای انسانی با شعری از مجتبی کاشانی یکی دیگر از عاشقان کودکان ایران صحبتم را به پایان میبرم.
عشق یعنی روح را آراستن بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی خدمت بی منتی عشق یعنی طاعت بی جنتی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس در مقام بخشش از آیین مپرس
عشق یعنی ذهن زیبا آفرین آسمانی کردن روی زمین
هرکجا عشق آیدو ساکن شود هرچه نا ممکن بود ممکن شود
در جهان هر کار خوب و ماندنیست رد پای عشق در آن دیدنیست
یادشان گرامی باد
منیر همایونی 24/خرداد/98